من زبان فارسی رو برای مقالات رسمی، علمی و قضایی زبان نامناسبی میدونم.
خارج از تمام بحثها، اگر بخواهیم کلمات اوستایی، پهلوی رو پیدا و زنده کنیم باز بهتر از اینه که برای هر فعل و کلمه جدید بپریم بریم از کلمات قبلی کلمه جدید و البته دراکثر موارد مرکب طولانی بسازیم. هرچند خود پیدا کردن کلمات قدیمی باز خودش آموزش و تبلیغ میخواد تا جا بیفته. اما، اصلا چرا به همچین چیزی نیاز داریم؟
شاید بهتر باشه در گام اول زبان فارسی رو بررسی کنیم. قاعدتا زبانی، زبان کارآمدی هست که ساختارپذیر باشد و مثل عربی، با کمک تعریف وزن از یک ریشه، توانایی ساخت کلمهای با ارتباط مستقیم و مشخص باشد. فارسی با واژگان بیشتر وامگرفته شده از زبانهای دیگر که درنتیجه کمتر قابلیت بسط دارد، ساختار خوبی ندارد. چون هم هر از گاهی واژه مشتق شبه ساختاری ساخته، چون کلمات بسیط کمی دارد و هم بعضا کلمات مرکب طولانی دارد که هر قسمتش خود کلمه ساختگیست. برای مثال، معادل move در انگلیسی میشود حرکت کردن، یا درحالت کلی جنبانیدن که از طرفی بین مفهوم این دو فعل فارسی تفاوت زیادی وجود دارد یا بهتر است بگوییم مفهوم دقیق را نمیرساند، مانند فعل گریه کردن که در ترکی و انگلیسی کلمات بیشتری وجود دارد که حالات خاص آن را با کمترین توضیح ایجاز میکند. مخصوصا در مورد فعلها ما فعل فارسی کمی داریم (یا بهتر بگم، کلمات متداول) و معمولا فعل مرکب (با اسم یا صفت بعلاوه فعل کمکی کردن، دادن، شدن) میشود که خب صحبت را طولانی میکند. پس واژه سازی احتیاج به پیشزمینه دارد که فارسی حداقل برای موارد موردنظر ما ندارد.
حال همانطور که زبان فارسی متاسفانه از زبان عربی، ترکی و مغولی و حتی از فرنگ نقص کلامی خود را برطرف ساخته، چرا اصرار به استفاده از فارسیسازی - از آنچه تهی (حداقل کلمات کاملا فارسی آشنا) است - روی بیاوریم؟ البته در حالت کلی لازم است ولی شخصا طرفدار استفاده از کلمات خارجی خاص (مثل کلمات تکنولوژی جدید) در فرهنگ لغت صرفا به جای فارسی کردن آنها هستم.
در انتها، نظر شما رو میخوام بدونم.
@soh
من شخصا به دنبال احیای زبان موهومی به نام «پارسی» نیستم. اتفاقا در مواردی، به این جریانات، اعتراص هم میکنم.
چیزی که در تلاشم انجام دهم، تقدسزدایی از امری است که تخصصی خوانده میشود و (به اذعان برخی از خود دوستان) تلاش میکند عامدانه، متخصصین را از مردم (عوام) جدا کند.
تکلم به زبانی که به تاریخ و فرهنگ مردم مرتبط است، ارتباط برقرارکردن را تسهیل میکند. به طور خاص، در مورد دو کلمه «فرابری» و «همکنشپذیری» بدون توضیح دادن، از چندین خواستم درک خود را از این دو کلمه بگویند. و جالب بود که همگی (نمونه آماری ۵ نفره) با تقربب خوبی مفهوم را درک کرده بودند.
ورود کلمه از زبان دیگر زمانی خوب است که با خودش، مفهوم جدیدی را وارد زبان و درک ما از دنیای پیرامون کند. در غیر این صورت، بسیار آسیبزا خواهد بود
@ahangarha
موضوع اینه که همگی بهخاطر سابقه ترجمه، همو میفهمیم. معمولا بین توضیح بیشتر یا طولانی نشدن مطلب، نمیشه انتخاب کرد و این که میگید، برای فهم هر چه راحتتر مجبوریم ی سری کلمات و مفاهیم رو باز کنیم تا غیرتخصصیتر و همگانیتر شود (که درنهایت به این میرسیم که دانش مخصوص آدمهای باسواد به دنیا آمده نیست). من فقط نظرمو راجع فارسی گفتم و انتقادی چیزی هم نبود، چون واقعا کار ترجمه، کار بسیار سختیه.
@soh
بارها گفته شده که غالب (اگر نه همه) واژگان استفاده شده در فناوری اطلاعات، واژگان عام هستند. برای یک انگلیسیزبان شنیدن این واژگان، هیچ وجه تخخخخصصصصصی خاصی نداره (جز اینکه هر کلمهای در هر زمینهای، کاربر مشخص همون زمینه رو داره). اما ما، با (در بهترین حالت) تنبلی (و در بدتربن حالت، برتریجویی و جدا کردن خودمان از عوام) از بهکارگیری کلمهای که برای عموم هم معنا داشته باشد، یک شکاف ناعادلانه ایجاد میکنیم در جامعه.
اگر در مقطعی توانستهایم کلماتی مانند سرور و کلاینت و مسیج و لفت و جوین و سین و...(که نه تخصصی هستند نه چیزی به ما اضافه میکنند و نه ربطیبه هیچی چیزی در فرهنگمان دارند) را توانستهاند وارد ادبیات ما کنند، میشود به جای Interoperability گفت همکنشپذیری. بدون توضیح هم مخاطب میتواند مفهوم را حدس بزند.
قطعا ترجمه،کاری ظریف و بعضا دشوار است. اما ترجمه را نباید به فارسینوشتن کلمات انگلیسی تقلیل دهیم.
@ahangarha
من نظرم مغایرتی نداره، فقط شاید بهتر بود توضیح بیشتری بدم در رابطه با اینکه کجا لازمه مترادف فارسی، کجا کلمه ساختگی فارسی و کجا کلمه انگلیسی عینا یا با خط عربی. فقط در این رابطه منم موافقم بعضی جاها عدم استفاده از کلمات فارسی در متن فارسی کار مترجم رو بیارزش میکنه ولی بعضی جاها مثلا کلمه سرور، سایت، گجت، ماوس، اپ و فولدر جا افتاده، من اینجا ترجیح میدم انگلیسی به کار ببرم تا پوشه و موشواره و کاره... که شاید بازتعریفی برای مخاطب لازم باشه، چون فولدر به مرور ملموستر از پوشه شده درحالیکه مترادف همن. شاید اینجا کمی نظرمون متفاوت باشه.
@soh @ahangarha واسهٔ تو آره، ولی مادر من میفهمه پوشه چیه، در حالی که بگی فولدر هیچی نمیفهمه
@danialbehzadi
خب بذار حدس بزنم: شما برای مادر از اول لینوکس با زبون فارسی نصب کردید. (البته این موارد بستگی داره به نوع نگاه، چون خود من از بچگی بهش میگم فولدر ولی ی نفر بهم بگه پوشه کمی مکث میکنم تا بفهمم چی میگه.) یکی از همکارهای سابقم دخترش دبیرستانیه و داره تجربی میخونه، خودش لیسانس زیست شناسی داره و از بس کلمات رو فارسی کردند، هیچی نمیفهمه... میگفت ای کاش علم رو فارسی یاد ندن، انگلیسی یاد بدن. یعنی دقیقا نقطه مقابل من و @ahangarha.
@soh @ahangarha قبل از این که من به دنیا بیام هم مادرم میدونست پوشه چیه آخه ((:
ولی هنوز نمیدونه فولدر یعنی چی؟
@soh @ahangarha خب این هم دقیقاً همونه دیگه